◾️ماجرای حضور آقای اکبر طبری برای نزدیک به دو دهه در قوه قضائیه و اقدامات و عملکرد وی در این مدت و فرآیند رسیدگی به پرونده اتهامی ایشان، از ابعاد و زوایای مختلف قابل بررسی و تحلیل است.◾️این که پرونده اتهامی آقای طبری و دیگر پرونده های ملی موضوع مفاسد اقتصادی، چگونه مطرح گردیده، با چه کیفیتی مورد رسیدگی قرار گرفته و در چه وضعیتی مختومه شده اند و نهایتاً چه آثار و نتایجی این […]

◾️پرونده اتهامی آقای رستمی صفا از پرونده هایی است که بیش از یک دهه دستگاه قضایی را به خود مشغول نموده است. چه بسا اگر وقوع برخی اتفاقات نبود، اطاله بیشتری را می توانستیم در این پرونده شاهد باشیم. هرچند با توجه به روند پرونده های مشابه، امیدواری کمی وجود دارد که رسیدگی به این پرونده با اجرای محکومیت قطعی، خاتمه یابد. چرا که هر لحظه این احتمال وجود دارد با رسیدگی های فوق العاده

◾️به گمانم سالهای ریاست دکتر میرمحمد صادقی در دانشکده (الان دانشگاه) علوم قضایی تهران، یکی از برهه‌های طلایی برای این مرکز علمی – آموزشی وابسته به قوه قضاییه بود.در آن سالهای پر خاطره که ما دانشجوی دانشکده بودیم با همراهی برخی دوستان، انجمن علمی دانشکده را تأسیس و پایه گذاری کردیم.◾️یکی از خاطرات آن دوره این بود که تصمیم به برگزاری مراسم شب شعر گرفتیم. تاریخ و زمان مراسم را تعیین کردیم. اطلاعیه جلسه را

بای ذنب قتلت.به کدام گناه کشته شد.قتل رومینا اولین نیست و آخرین نخواهد بود.تجربه های گذشته‌ام در رسیدگی به پرونده های بسیار متعدد مربوط به قتل های ناموسی که همیشه با خشونت های بی رحمانه توام بوده اند نشان می دهد یک وجه مشترک در تمام آنها وجود دارد و آن هم بی خردی است؛ بله «بی خردی»قتل های ناموسی ناشی از سیطره بی خردی در نگرانی از حفظ آبرو است به کرات از چنین

در طول بیست سال کار قضایی روی هزاران پرونده، تمرکز زیادی برای تحلیل رفتار آدم‌ها نمودم و به این نتیجه رسیدم، آگاهی مایه نیکبختی و جهل مایه فلاکت و بدبختی است.برای دومین بار در طول یک سال با دو‌ موضوع کاملا مشابه مواجه شدم؛ در هر دو پرونده که یکی مربوط به پارسال و منطقه سعادت آباد تهران بود و دومی مربوط به مجیدیه تهران و دیروز رسیدگی کردیم، نحوه وقوع جنایت کاملا مشابه بود

پیام های پر مهرتان را بابت فرا رسیدن هفته قوه قضاییه دریافت نمودم از صمیم قلب بی نهایت سپاسگزارم. نوشتاری به قلم یکی از قضات عزیز دستم رسید که گویای زبان حال قشر عظیمی از زحمتکشان در قوه قضاییه است: من معدن چی نیستم که سختی کارم را از سیاهی‌های ذغال سنگ بر روی صورت و از زبری دستانم بفهمند.یا یک قهرمان بوکس نیستم که بینی شکسته و کبودی زیر چشمانم و دندان ها ی

با تاکید بر هنر قاضی قتل در پرونده های پیچیده و دقت و درایت این قشر قضات شریف و زحمتکش:در پرونده ای زن و دو فرزند تصمیم به قتل پدر خانواده می گیرند. انگیزه آنان مبنی تحریک زن با گفتن مطالبی دروغین در خصوص پدر خانواده در خصوص ارتباط با زنان اجنبی بود.صحنه طوری چیدمان شده بود که خودکشی جلوه داده شود اما خیلی ابتدایی و مشخص. نهایتاً قتل احراز و ابتدا پسر ۱۷ ساله

چند روز قبل بود كه پدري با دختربچه ١٠ ساله خود سراسيمه به دادسرا اومدند و دختر شكايتي مطرح كرد كه در آسانسور منزلشان مورد اذيت و آزار قرار گرفته است.ميگفت اول متهم كه جواني ٣٠ ساله بوده كمكش كرده و كالسكه كه خواهرش توش بوده را از پل جلوي در خونه اورده داخل اما در ادامه وارد آسانسور شده و تعرض كرده جلوي دهانش رو گرفته و وقتي هم خواسته پياده بشه جلوي در

لات همان دگردیسی لوطی است، همان عیاری و جوانمردی است که از دل تاریخ کهن ایران برآمده و ریشه در سنت ها و باورهای این مرز و بوم دارد. یه چیزی شبیه سامورایی ها در شرق یا شوالیه ها در غرب.اینان در واقع در قدیم ضامنین امنیت مردمان محله های سنتی بودند که در فقدان پلیس و نظم کنونی، به جانشینی از آنان به صورت غیر رسمی، زمامدار امنیت بودند.با تشکیل پلیس و نظام های