
چند روز قبل بود كه پدري با دختربچه ١٠ ساله خود سراسيمه به دادسرا اومدند و دختر شكايتي مطرح كرد كه در آسانسور منزلشان مورد اذيت و آزار قرار گرفته است.
ميگفت اول متهم كه جواني ٣٠ ساله بوده كمكش كرده و كالسكه كه خواهرش توش بوده را از پل جلوي در خونه اورده داخل اما در ادامه وارد آسانسور شده و تعرض كرده جلوي دهانش رو گرفته و وقتي هم خواسته پياده بشه جلوي در كشويي آسانسور را گرفته كه باز نشه.
متهم متواری دستگير شد. آسانسور دوربين نداشت و متهم انكار. از ساعت ١٨ سه ساعت طول كشيد تا با صحبت و مواجهه بالاخره به كار شيطاني خود اعتراف كرد و بازداشت شد. كار سختيه اين پرونده ها رو كشف كردن اما بالاخره موفق شدم.
متهم جوان ورزشكاري بود و مجني عليه هم طفل ١٠ ساله. وضعيت خانواده طفل و خود طفل از نظر روحي بهم ريخته شده بود.معمولاً قرباني اين جرايم دچار اختلالات رواني درازمدت مي شوند.
اون ور قضيه هم يک جوان نادان و نادم و گريان كه حالا بايد بازداشت بشه و با بازداشتش شايد كمي از آلام قرباني جرم و خانواده اش كم بشه اما آثارش ماندگار خواهد ماند و موجب تاديب خودش. اما زندان كردن اونم چاره كار نيست و دردي رو دوا نخواهد كرد. نهايتاً بازداشت شد.
شايد بهترين توصيه همون پيشگيري وضعيه. اينكه به كودكان ياد بديم از هر كسي كمك نگيرند و به افراد غريبه، عمه و عمو و خاله نگويند. فرد غريبه، غريبه هست و تنها عنوان براي اين افراد «آقا» يا «خانم» مي باشد.
تاریخ نگارش: ۱۰ / ۵ / ۱۳۹۸
از صفحه شخصی دکتر محمد شهریاری